رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

نی نی من وباباش(اقا رهام نازنازی)

تعطيلات خردادو سفر به بروجرد

سلام عزيزم امروز سه شنبه 13خرداده ماوخاله بهارايناو باباصابرايناو اشرف خانمو اقارضا(داداش عمومهدي)داريم ميريم بروجرد تا خوش بگذرونيم اين هم از عكساش: اينجا ابشار كرتيل و خيلي باحال بود رهام ودو تا بابايي هاش . باباجون رشيدش مامان چرا فكتو اوردي جلو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين هم يه عكس دسته جمعيييييييييييييييييييييي فعلا باي باي تا بقيه عكسارو ازنگين بگيرم ...
25 خرداد 1392

پارك قيطريه 2

امروز 4شنبستو قراره خاله صفورا بياد دنبالمون تا بريم با اواجون پارك قيطريه دست خاله صفوراجون دردنكنه كه بهش زحمت داديم اين هم از عكساش: تو عكس بالايي اوا سر پاپ كرن قهركرده بود چون ميخواست بريزتش و تا قهركردتوهم رفتي پيشش روزمين نشستي با مرام اينجا هم دوتاتون گيرداده بودين به اين گربه و ول نميكردين  سخت مشغول بلال خوردنين الهي فدات بشم كه هرروز دازي بزرگتر ميشي ...
25 خرداد 1392

تولد دايي امير

الهي فدات بشم رهام كه يدونه دايي داشتي كه اونم رفت استراليا ان شائ اله كه راهش سبز باشه هرجا كه هست خوش و خرم باشه به  عشق دايي اميرچندتا عكس ميذاريم:   ...
7 خرداد 1392

تولد بابامحمد

امروز 3خرداد و تولد بابايي ما قرار شد 5شنبه بريم خونشون واينهم عكساش : بابايي تولدت مبارك ان شائ اله صدساله شي: ...
7 خرداد 1392

روز پدر

سلام عزيزم ممنون كه اومدي به زندگي ما يه دنيا بركت وشادي و عشق آوردي واسه ما امروز روز پنج شنبستو ماقراره بريم خونه بابايي محمد تاروزشو تبريك بگي اما قبلش بگم كه منو تو بابايي رفتيم واسش واسه روز پدر يه ست ورزشي توپ خريديم تا واسه عكس اسپرت روز جمعه اونهم ناز بشه بعدا عكسشو ميذارم اما بگم از قيمتها كه چه قدر گرون شده يه ست ورزشي ترك شد 320هزارتومن كه باباجون بيجنبه شد ودوتابرداشت و من بيچاره پولشودادم  اينهم عكسهاي جشن 3تاپدربزرگوار: اول بابا رشيد و اولين احظه اي كه توروديد: بعدش به بابايي محمد كه هم روزش وهم تولدشه: اينهم از نوه هاي بابامحمد: بعدش هم به باباصابر عزيز:  ان شائاله هميشه همتون سلامت وسر...
7 خرداد 1392

شهربازي شهرخورشيد

عزيزم امروز پنج شنبستوباباجون گفت امروز ببريمت شهربازي تا كلي كيف كني ولي انگاربابايي بيشتركيف كرد اينهم از عكساش: منوتو سوارترن شديم تو كلي حال كردي اينهم ازتووبابايي اينهم منوعشقم ...
7 خرداد 1392

يه روزآديداسي

امروز منو تو بابايي رفتيم آديداس شعبه پاسداران تا واسه توخريد كنيم راستي قبلش بگم خدارو شكرميكنم رابطه تو وبابارشيد باهم خيلي خوب وعين دوتادوست ميمونيد يا بهتره بگم دوتا داداش باباجون هم كه عاشق تو وواست سنگ تموم ميذاره اين هم چندتاعكس: باباجون واست كلاه وكتوني وتوپ خريدوتوعاشق سه تاشوني اينجاهم اومديم خونه تو ميخواي بابابايي بازي كني اينجاهم باباتوپتوگرفته وتوداري الكي گريه ميكني ...
7 خرداد 1392

آش پشت پاي دايي امير

بالاخره دايي جونن رسيد  استراليا  و ما هم از نگراني دراومديم امروز رفتيم خونه عزيز تا اش بپزيم  وو توهم كلي شيطوني ميكردي ونماز ميخوندي سبزي پاك ميكردي و كلي كار ديگه اينهم چندتا از عكساش: اينجا دارسي با عزيز نماز ميخوني اخه عزيز هروقت ميخوادنماز بخونه ميري اينطوري رو پاش ميشيني: اينجا هم كه گيردادي بري سجده اينجاهم كه سرديگي و كلي خوشحال اينجا هم كلي تلاش كردي تا تو هم رشته بريزي و تازه زيرزبوني صلوات هم ميفرستادي (ازمايادگرفته بودي)   ...
7 خرداد 1392

پارك قيطريه

سلام عشقم امروز روز 4شنبست و خاله صفوراجون بهمون زنگ زدوگفت با بنيتا جون قرارگذاشته بريم پارك قيطريه تو خيلي خوشت اومد و كلي بادوستات كيف كردي و شاد بودي اينهم عكساش: توعكس بالايي خودت ميرفتي هي سوارشون ميشدي و هي منو با يه ذوقي صداميكردي آما يعني ببين ميتونم سوار شم فدات بشم كهن عاشق بلالي من يه  دونه خريدم گفتم نميخوري اما تهشو دراوردي   ...
7 خرداد 1392
1